الهه قاسمینژاد، در دوران دبیرستان با جشنواره خوارزمی و موضوع اختراعات آشنا شد و از سال ۸۶ با عضویت در کانون مخترعین ایران توانست فعالیتهایش را بهصورت علمی و هدفمند دنبال کند.
محله فرامرزعباسی همراه با محلههای سجاد و زیباشهر، در گذشته بخشی از مزرعه «زرگران» بوده است؛ مزرعهای سرسبز و خوشآبوهوا، متعلق به آستان قدس رضوی که در گذشته محلی برای فرار مردم مشهد از گرمای تابستان بوده است.سکونت خانواده شهید عباسی در این محله دلیل نامگذاریاش بهنام شهید فرامرزعباسی است.
آزاده خدیویزند، آرایشگر محله شهید فرامرزعباسی از ۲۰ سالگی وارد حرفه آرایشگری شد و در کنار آن به کارآموزان و هنرجویان علاقهمند به آموزش تخصصی در این زمینه میپردازد، زیرا معتقد است در هر زمینه از زیبایی به متخصص آن نیاز است.
سردارشهیدهاشم ساجدی، مدرک فوقدیپلم تکنسین سازمان پنبه داشت و بعد از پیروزی انقلاب در کمیته اسلامی و مسئول جهاد گنبد فعالیت میکرد؛ درست زمانی که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی برود جنگ شروع شد و او به جبهه رفت.
سیدمحمد محمدی بهعنوان یک خبرنگار و فعال خبری، همواره انعکاسدهنده مشکلات محله زندگیاش بوده و نقش بسیاری داشته است. شعار او داشتن محله و شهری بهتر و زیباتر با مشارکت همه شهروندان است.
مجید خروشی، کار ش بهعنوان کتابدار آغاز کرد، اما گردش روزگار او را به تحریریه روزنامه خراسان کشاند. همانجا بود که استعدادش شکوفا شد و با تشویق همکارانش خبرنگاری را بهعنوان یک حرفه، برگزید.
با اینکه کشتی گرفتن در گود کشتی و حتی بردن قند، زیر زبان مرتضای جوان مزه شیرینی داشت، اما او اصلا کشتی را برای این میگرفت که قویتر بشود و بتواند علم بزرگ روستا را بر دوش بکشد.
بعد از اهدای عضو؛ شادی کاظمی خواب پدرشوهرش، مرحوم محمدجواد ادبی، را میبیند که به او میگوید: من ۲۹روز است دوباره زنده شدهام و چندباری این جمله را تکرار کرد.






