سروری میگفت روزی که به منطقه برگشتم قرار بود فرامرز، ۴۸ ساعت دیگر با هواپیما به مشهد برگردد. من به دخترش گفته بودم بابا همین روزها برمیگردد. فرامرز دومین افسری بود که در لشکر به شهادت میرسید.
محله فرامرزعباسی همراه با محلههای سجاد و زیباشهر، در گذشته بخشی از مزرعه «زرگران» بوده است؛ مزرعهای سرسبز و خوشآبوهوا، متعلق به آستان قدس رضوی که در گذشته محلی برای فرار مردم مشهد از گرمای تابستان بوده است.سکونت خانواده شهید عباسی در این محله دلیل نامگذاریاش بهنام شهید فرامرزعباسی است.

ابوالفضل محمدزاده ورزش کونگفو و هاپکیدو را بهصورت حرفهای از پنجسال قبل شروع کرده است. او درکنار کسب موفقیتهای ورزشی در جذب دوستانش به ورزش حرفهای بسیار مؤثر بوده و باشگاه ورزشی محله به پاتوقی دوستانه برای آنها تبدیل شده است.
کمتر نوجوانی در پانزدهسالگی، مسیر زندگیاش را پیدا میکند، اما «قاسم عاقلینیک» توانست علایق خودش را در همان سن و سال پیدا کند و مسیری را که منتهی به این علایق میشود، پیش بگیرد.
تمام زندگی حجتالاسلاموالمسلمین موسویقوچانی به مبارزه گذشت، او همسری میخواست شبیه خودش، شجاع و مبارز. معصومه خانم هم که پساز ازدواج همراه همیشگی او شد، سختیهایی را تجربه کرد که پیش از آن، فکرش را هم نمیکرد!
زهرا خانم از این جنس آدمهاست که سرش درد میکند برای کار کردن و اینکه خیرش به دیگران برسد. این ویژگی را هم از پدرش به ارث برده است، هیچ وقت نسبت به آدمهای اطرافش بی تفاوت نبود.
محمدعلی در جوانی مدلآور استانی و کشوری دوومیدانی بوده و قبل از اینکه مربی حرفهای آمادگی جسمانی شود، دویدن تمام زندگیاش بوده است. یکی از نقاط عطف زندگی ورزش محمدعلی سرپا نگهداشتن یک گروه ورزشی آمادگیجسمانی است.
امیرحسین ضیایی و امیرحسین شمشیری، دو دوست هممدرسهای بعداز شش سال، همدیگر را میبینند و نتیجهاش تأسیس شرکت استارتآپی «امیرانمدیکال» میشود که علاوهبر ارائه محصولات متنوع، خدمات تعمیرات و آموزش نیز ارائه میکند.